مرد خدا

این روزها دیگه باید خیلی مواظب رفتار و حرکاتمون باشیم چون به شدت زیر ذره بین نگاههای پسر هستیم فقط منتظر ما کاری انجام بدیم تا بلافاصله بعد از ما انجام بده یا به قولی تقلید کنه حالا چه کاری خوب باشه یا خطرناک از نماز خواندن گرفته تا با موبایل صحبت کردن یا تمیز کردن و گردگیری خونه که هر روز این کار را باید انجام بده خلاصه هر چی رو ببینه بلافاصله اقدام میکنه که همین کار ما را خیلی سخت کرده چون به راحتی دیگه نمیتونیم کارهای روزمره را انجام بدیم دیگه نمیدونم تا کی و چه سنی ادامه داره بالاخره این هم میگذره فقط خدا باید صبر بده و کمک کنه.

دیگه تو این روزها و از یک سالگی به بعد تغییرات بچه ها خیلی کمتر چون اوج این تغییرات لحظه ای تا دوازده ماهگی خصوصا تا شش ماهگی است و از پانزده ماهگی تغییرات بجه ها در حیطه کلامی ونطق انهاست که هر روز حرف  و کلمه جدیدی یاد میگیرند و تکرار میکنند گل پسر ما هم کم کم داره روی حرف زدن وادای کلمات تمرین میکنه . که این سن هم شیرینی های خاص خودش را داره این که اوایل کلمه را برعکس تلفظ میکنند اشتباه میگند هر چند ما باید طرز صحیح اون کلمه را بارها تکرار کنیم همه چیز را توضیح بدیم که تمام اینها صبر و حوصله مادرانه میخواد. که خیلی میتونه روی سریعتر حرف زدن بچه ها تاثیر داشته باشه. ...

امروز یاداور بهترین و قشنگترین خاطره برای من و باباجون چرا که سال قبل مثل چنین روزی خداوند بهترین هدیه ای که ارزوش و داشتیم به ما عطا کرد و تو این یکسال چه تغییر وتحولی تو زندگی ما رخ داد واون نوزاد ناتوان دیگه برای خودش تا حدی مستقل شده میتونه به خوبی راه بره دست بزنه بای بای کنه دالی بازی کنه اب و بابا ومامان و علوو... بگه قاشق دستش بگیره غذا بخوره با فنجان اب بخوره از پله ها و جاهای بلند بالا و پایین بره و... واقعا با تمام سختی ها و خوشی ها خیلی زود همه چیز گذشت وگل پسر ما هم یکساله شد که انشائ الله صدوبیست ساله شه!

محمد عرفان دیگه بالاخره بعد از سعی وتلاش بسیار دیگه میتونه به خوبی بدون اینکه بیفته راه بره به خاطر همین خیلی ذوق میکنه واز این طرف خونه میره به اون سمت خونه و یک دقیقه هم نمیشینه انگار نه انگار یک روز چهار دست وپایی میکرده حتی وقتی از خواب بیدار میشه سریع بلند میشه و راه میره واقعا اینقدر تغییر!هرچقدر هم خداوند رو بابت این همه نعمت هایی که داده و شاید خیلی هم برامون عادی شده شکر کنیم باز هم کم !!!

گل پسر روزهای سختی رو پشت سر میگذاره چون دیگه داره کم کم دندان در میاره که با درد زیادی همراه همین امروز بود که متوجه شدم لثه پایینش ترک خورده ودندونش جوانه کوچکی زده باید خدا کمک کنه مرحله به این سختی هم بگذره که دردش ادم اب میکنه! واقعا به عمق این ایه پی میبریم که همانا ما انسان را در سختی افریدیم. ...

پسرمون دیگه داره کم کم سعی میکنه راه بره چون وقتی می ایسته چند قدمی بدون تکیه گاه به جلو میره ولی سریع زمین میخوره حس میکنم خیلی براش سخت اما سعی خودش رو میکنه! کار مهم دیگه ای که یاد گرفته این که خودش به تنهایی وبدون کمک از زمین بلند میشه قبل ازاین برای بلند شدن حتما نیاز به تکیه گاه وکمک داشت اما دیگه حالا خودش این کار رو انجام میده وچند قدمی رو به جلوحرکت میکنه برای همین هم خیلی ذوق زده میشه و برای خودش دست میزنه. واقعا که چقدر جالب همین راه رفتن که فکر میکنی خیلی ساده است چقدر مراحل داره که باید پشت سر گذاشت!

محمد عرفان دیگه این روزها دائم دلش میخواد حرف بزنه اون هم  با صدای خیلی بلند چون به تازگی چند حرف جدید یاد گرفته مثل ما ما ما "د د د "با با با" وچند حرف دیگه که( متاسفانه ما معنی انها را نمیفهمیم)! برای همین هم خیلی ذوق میکنه و به صداش شدت میده و الودگی صوتی ایجاد میکنه!!!

دیگه این روزها گل پسرم کم کم داره اماده میشه برای راه رفتن از دیوار میگیره وقدم برمیداره از میزها میگیره و چند قدمی جلو و عقب میره هر چند شاید تا زمانی که بتونه به طور مستقل راه بره زمان زیادی مونده باشه اما دیگه از همین الان داره تمرین میکنه!

پسرمون دیگه داره سعی میکنه خودش به تنهایی و بدون تکیه گاه برای دقایقی باسته هر روز چندبار این کار رو تکرار میکنه واقعا این کارها به نوبه خودش دل وجرات میخوادکه گل پسرم انگار خیلی شجاعت به خرج میده واین کار رو  انجام میده چون هر ان امکان داره زمین بخوره و... واقعا تو لحظه لحظه تغییرات این فرشته های کوچولو میتونی قدرت خالق هستی رو درک کنی که انصافا ما هیچ کاره ایم و خودش همه چیز رو با چه نظمی پیش میبره! ...