غلت زدن
روزهایی که گل پسرم شروع به غلت زدن کرد خیلی برای من و باباجونش جالب بود و خنده دار . اینکه هر لحظه خودش غلت میزد ولی بعد از چنذ ثانیه انگار پشیمون می شد و با گریه از ما می خواست برش گردونیم ولی دوباره غلت می زد و دوباره گریه و دوباره . . .
همینطور شاید تا ده ها بار ادامه می داد و ما هم چاره ای جز اطاعت از ایشون را نداشتیم . ما رو گذاشته بود سرکار !!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی